از واقعه بسیار مهم غدیرخم دو نکته مورد غفلت قرارگرفته است. یکی آنچه در پیرامون این واقعه رخ داده است ودیگر متن کامل خطبه غدیر که کمتر به ان پرداخته شده و عموم شیعیان از متن کامل آن بی خبرند. در اینجا تنها به مطلب اول اشاره ای خواهد شد.
ابنلیلی کندی می گوید: از زیدبن ارقم (یکی از اصحاب معروف رسول خدا صلی الله علیه و آله) سؤال شد: آیا تو شنیدی که پیامبر در روز غدیر فرمود: من کنت مولاه فعلی مولاه. کسی که من رهبر او هستم پس علی رهبر اوست. زید در پاسخ گفت: نعم قد قالها له اربع مرّات؛ آری شنیدم که پیامبر این سخن را چهار باردرباره او گفت. [1]
درذى الحجه سال دهم هجرى پیامبر (ص) تصمیم گرفت به مکه رفته و آخرین حجّ خودرا در معیّت مؤمنان بجا آورده و مناسک حج ابراهیم را عملا به آنان بیاموزد، پس از انجام مراسم حج فرشته وحى بر رسول خدا (ص) نازل شد و این آیه را ابلاغ نمود: (یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ:اى رسول ما، آنچه راى از جانب پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ کن، چون اگراین عمل راى انجام ندهى، رسالت خدا راى انجام ندادهاى و خداوند تو راى ازشرّ مردم حفظ مىکند) [2] آنگاه پیامبر (ص) مردم را در منطقهاى به نام (غدیر خم) متوقّف فرمود و درنگ نمود تا سایر مسلمانان نیز به آن منطقه برسند، [3]
به نام خداوند بخشاینده مهربان
حمد و ثنای الهی
ستایشخداوندی را که در یگانگی، والا و در بیهمتایی، نزدیک و در اقتدار شکوهمند، و در ارکان خود بسی بزرگ است. دانشش بر همه چیز احاطه دارد و حال آن که او در مقام خوش است و آفریدگان، همگی مقهور قدرت اویند. بزرگی که پیوسته بوده و ستودهای که همیشه خواهد بود. پدید آورنده آسمانهای بلند و گستراننده گستره شدهها و فرمانروای مطلق زمینها و آسمانهاست و بیاندازهپاک و بینهایت پاکیزه است. پروردگار فرشتگان و روحالقدس و نسبت به هر آنچه آفریده، فزونبخش است و چه ساخته و پرداخته، غرقه عطا و فضل اویند. هردیدهای را میبیند، و هیچ دیدهای را توان دیدار او نیست.
بزرگوار و بردبار و بخشندهایست که رحمتش همه چیز را فرا گرفته و منعمی است که بر همه مخلوقات منت دارد.
دراجرای کیفر مجرمان شتاب نمیکند و به عذابی که در خور آنند تعجیل نمینماید. به اسرار نهان و به سویداء سینهها آگاه است و هیچ رازی از او پوشیده نیست و هیچ امر پنهانی او را به اشتباه نمیافکند.
بر همه اشیاء، محیط و بر همه چیز، چیره و بر هر نیرویی غالب و بر هر کاری تواناست.نیست مانندی برایش و حال آن که او پدید آورنده همه موجودات است از نیستی. جاودانی که به عدل، پایدار است و خدایی جز او نیست. سرافراز و حکیم و والاتر از آن که به دیدهها مشهود گردد ولیکن او هر دیدهای را در مییابد وبر هر چیز دقیق و آگاه است.
خداوند، بزرگوار و بردبار و بخشندهایست که رحمتش همه چیز را فرا گرفته و منعمی است که بر همه مخلوقات منت دارد.
بهدیده هیچ بیننده در نیامده تا وصفش ممکن شود و احدی را از چگونگی پیدا و پنهانش آگاهی نیست مگر به همان مقدار که خود (عزّوجلّ) از خویشتن خبر داده است.
و گواهی میدهم او خدایی است که هستی، آکنده قداست اوست و آغازِ بی آغاز و انجام بی فرجام (همه هستی) به نور او احاطه شده است.
فرمانشبی مشورت مستشاری جاری و نافذ است و قضا و تقدیرش بی مدد همکاری، بر کائنات حکومت دارد و در تدبیر امر خلقش، هیچ نقص و بی نظمی نیست.
لیلة المبیت
«ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله والله رؤوف بالعباد*بعضی از
مردم [با ایمان و فداکار همچون علی علیه السلام در لیلة المبیت، به هنگام
خفتن در جایگاه پیامبر صلی الله علیه و آله]جان خود را در برابر خشنودی خدامی فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است».(1) مفسر معروف اهل تسنن،
ثعلبی می گوید: هنگامی که پیامبر اسلام تصمیم به هجرت از مکه به مدینه
گرفت، برای تحویل امانت های مردم و پرداخت پول های آنان، علی علیه السلام
را به جای خود قرار داد وشب هنگام که به سوی «غار ثور» حرکت نمود و مشرکان
اطراف خانه او را محاصره کرده بودند، دستور داد علی علیه السلام در بستر اوبخوابد و پارچه سبز رنگی(برد خضرمی)که مخصوص خود پیامبر بود، روی خویش
بکشد. در این هنگام خداوند به «جبرئیل» و «میکائیل» وحی فرستاد که من بین
شما برادری ایجاد کردم و عمر یکی از شما را طولانی تر قرار دادم ، کدام یک
از شما حاضر است ایثار به نفس کند و زندگی دیگری را برخود ترجیح دهد. هیچ
یک حاضر نشدند. به آنان وحی کرد اکنون، علی علیه السلام در بستر پیامبر
خوابیده است و آماده فدای جان خویش است. به زمین روید و حافظ و نگاهبان او
باشید. هنگامی که جبرئیل بالای سر و میکائیل پایین پای علی نشسته بود،
جبرئیل می گفت: «به به! آفرین بر تو ای علی! خداوند به واسطه تو بر فرشتگانافتخار می کند». آن گاه آیه «و من الناس ...» نازل شد و در آن صفات علی
علیه السلام بیان گردید.(2)
یا علی" همیشه فکر میکردم که تو مرا فراموش کرده ای و چقدر متاثرم و امروز برحال زار خودگریه می کنم !...
خوشداشتم که وجود غم آلود خود را به زمان تو می آوردم و خودم را به تو می
سپردم،خوش داشتم در غدیرت بودم وتو نی وجودم را با هنرمندی خود می نواختی واز لابلای زیر و بم و تار و پود وجودم،سرود عشق و آوای تنهایی سر میدادی.
می خواستم که غم های دلم را بر تو بگشایم و تو (اکسیر صفت) غم های کثیفم را به زیبایی مبدل کنی و سوز و گدازم را تسکین بخشی.
میخواستم که پرده های جدیدی از ظلم و ستم را که بر شیعیانت میگذرد، رابر
همگان نشان دهم و کینه ها و حقه ها وتهمت ها و دسیسه بازی های کثیفی را که
از زمان ابوسفیان تا به امروز بر همه جا ظلمت افکنده است بنمایم.
ایعلی مادر بزرگم از لابلای داستان های شبانه اش تو را به من شناساند و تو
در اعماق قلبم و روحم شنا کردی و احساسات خفته و ناگفته خود را در آن یافتم، بگذار اعتراف کنم هر گاه تو را ندیدم ،خود را تنها دیدم
یاعلی امروز از احساسات و افکار خود خجلم و گاهگاهی از غیر طبیعی بودن خودم شرم می کنم، چقدر خودم را ندیده بودم ،چقدر خودم را ندیده گرفته بودم، اما امروز می خواهم با تو بیشترآشنا شوم ،می خواهم با توهم راز و همنشین شوم.
ایعلی! تو مرا به خویشتن آشنا کن من از خود بیگانه ام، همه ابعاد روحی و معنوی خود را نمی یابم . تو دریچه ای به سوی من باز کن و مرا به دیدار این بوستان شورانگیز ببر و زشتی ها و زیبای های دنیا را به من نشان بده.
دو کارکرد مهم اجتماعی پیامبر خاتم
ایناعتقاد، در عمل، سبب تعطیلی دو کارکرد مهم پیامبر صلی الله علیه و آله در
جامعه شد. یکی اینکه او به حکم الهی مبیّن و مفسر آیات قرآن بود تا مردم
این قانون اساسی را از او فراگیرند: «وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ
لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ»[3] ؛ و قرآن را [هم] به سوىتو نازل کردیم به خاطر اینکه براى مردم آنچه را که براى [هدایتشان] به
سویشان نازل شده بیان کنى.
و دیگر اینکه او متولی اجرای احکام دین، و
قوانین قرآن کریم در جامعه بود. آیات ولایت پیامبر صلی الله علیه و آله بر
مردم و الزام مردم به پیروی از دستورات آن حضرت[4] همه بر این اساس استوار
است.
این خود نشان می دهد قرآن کریم، بی معلم، رسالت هدایت[5]، و بی
متولی، وظیفه ی زدودن اختلاف از جامعه [6] را هرگز آنگونه که باید ادا
نخواهد کرد.
برای همین لازم بود آن دو شأن رسول خدا صلی الله علیه و آله؛ پس از ایشان همچنان در امت اسلامی تداوم داشته باشد. برای همین، عقل حکممی کند پس از او کسی در مسند جانشینی او قرارگیرد که شبیه ترین افراد بهآن حضرت باشد، به ویژه در اجرای این دو رسالت؛ هم تبیین کننده ی وحی الهیباشد (قرآن و معارف الهی)، و هم بتواند جامعه اسلامی را به مانند رسول خداصلی الله علیه و آله بر اساس آموزه های وحیانی و نه نفسانی اداره کند.
قرآنکریم به فضیلت و ولایت امام علی (ع) تصریح کرده است. مفسران و اندیشمندان شیعه و نیز برخی از مفسران و علمای اهل سنت به شرح این آیات پرداخته و دلالت آنها را به عظمت و جایگاه رفیع امام علی (ع) مسلم دانسته اند. عظمت امام علی (ع) همواره مورد توجه تعداد زیادی از اندیشمندان اهل سنت قرار گرفته به طوری که علمای شیعه معمولاً برای اثبات ولایت امام (ع) از منابع اهل سنت بهره جسته اند، سپس با نقد و بررسی نظرات آنان دلایلی بر ولایت و فضیلت امام علی (ع) اقامه کرده اند. مقاله پیش رو نیز بر همین روال و به روش کتابخانه ای به بیان دیدگاه امام فخر رازی در این باره پرداخته و سپس به نقد و بررسی آرای وی می پردازد.
فخررازی بر این باور است که در نمازهای یومیه باید آیة «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم» را به صورت جهر قرائت کرد و برای بیان نظریه خود به حدیث امام علی (ع) استناد می نماید. «کانَ علی بن ابیطالب (علیه السّلام) یقول: یا مَن ذکره شرفٌ للَّذاکرین؛[1] ای کسی که ذکرش موجب شرف برای ذکر کننده است» با توجه به این عبارت چگونه شایسته است برای انسان عاقل که آن را آهسته بخواند؟
فخر رازی سخن امام علی (ع) را بر دیگر اقوال ترجیح می دهد و این نشان دهنده آن است که به مقام علمی امام علی (ع) کاملاً واقف است.